اعتراف میکنم های طنز و خنده دار | 3
اعتراف میکنم یه بار رفتم خرید روی یه جنسی نوشته بود بیست تومن از فروشنده پرسیدم آقا این چنده؟ یه نگاه عجیب کرد و گفت بیست و هشت تومن!!!
با کلی چونه زدن خریدم بیست و پنج تومن !!
اعتراف میکنم سال۷۳ که حدودا ۵سالم بود.یه روز که مامان و بابام سرکار بودن.رفتم کنار چراغ نفتی ببینم چطور این وسیله ما رو گرم میکنه.با استفاده از هوش و ذکاوت بالا فهمیدم که آتیش باعث گرم شدنش هس.من هم چون اتاقم بسیار سرد بود تصمیم گرفتم که با استفاده از نبوغ خودم اتاقمو گرم کنم.رفتم ۱کاغذ A4 برداشتم کردم تو چراغ نفتی تا روشن بشه و ببرم تو اتاقمو از گرماش استفاده کنم.کاغذ روشن شد.همین که شروع کردم به حرکت به طرف اتاقم کاغذ از دستم افتاد رو فرش و شروع کرد به سوختن.یادم میاد رفتم تو آشپرخونه و آب آوردم ریختم روش.گفتم الان که مامان بابا بیان کتک میخورم.یادم اومد مادربزرگم که ۱بار دستش سوخت ۱کرم مخصوص مالید به دستش.به هزار بدبختی اون کرم رو پیدا کردم و حسابی همه جا فرش که سوخته بود مالیدم تا زود خوب بشه ولی متاسفانه خوب نشد.کل فرش علاوه بر سوختگی به رنگ سفید دراومد.وقتی بابام اومد خونه به خاطر این کار فوق هوشمندانه بابام کلی بهم خندید و بدون هیچگونه خوردن کتک به آغوش خانواده بازگشتم
اعتراف میکنم
.
.
.
.
.کوچیک که بودم صابون که میفتاد کف حموم با شامپو میشستمش ! =)) کوفت :| نخند =))
Ali_TF141
اعتراف میکنم سال اول دبیرستان که بودیم امتحان فیزیک داشتیم(معلممون یه نمه 6.8میزنه)من ته کلاس بودم یکی از بچه ها از اون جلو علامت داد که چند تامسئله ننوشته منم همون موقع همه سوالا رو نوشتم تو برگه موشکش کردم که بدم بهش(عقل شیرین منو دارین ترو خدا)معلممونم داشت کتاب میخوند سرش پایین بود ... موشک من مستقیم رفت بالا سر معلممون یه دور چرخید بعد رفت زیر میزش قیافه ی بچه های کلاس مخصوصا من دیدنی بود....یه تکون خورد من گفتم بدبخت شدم بعد گفت بچه ها 15مین بیشتر وقت ندارین (نفهمیده بود)
یه اعتراف میکنم:
شدییییییییییدا ازسوسک میترسم
وخاطرات خیلی بدی با آقا یاخانم سوسکه دارم..........
ازکدوم خاطره بگم؟؟؟؟؟؟؟
دست رودلم نزاریدکه دلم خونههههههههه
یه روزمنوهمسرم خونه یکی ازدوستام دعوت بودیم
ازشانس ماهم (توجه)پرایدمون تعمیر بود وبرای اولین بارمجبوربودیم تاکسی سرویس بگیریم که همکاردر اومد...............
آقاسوارماشین شدم وحس کردم یه چیزباپای زبرش داره منوتویقم سوک میده........قیافمم هی اینجور واونجورمیشد ^.^ O-o
دست به یقم زدم ودقیقا خودشو برای اولین ازپشت لباس گرفتم
وااااای نه میشد ولش کرد ونه میشد درش آورد
درهردوحالت میترسیدم که دربره
ای خداااااااا زیر دستم وول میخورد
لامصب مگه مینشست یه جا
تاخونه آشنامون5دقیقه بیشترراه نبوداماواسه من 5ساعت گذشت مگه میرسیدیم...........
دلم میخواست وسط جاده پیاده بشم وتمام لباسامودربیارم........
باکوچیکترین حرکت سوسکه قلبم ازجاکنده میشد
همین الانم که دارم مینویسم تپش قلب پیداکردم
همش فکرمیکنم هنوزتویقمه
بالاخره رسیدیمممممممممممم
شانسومیبینی مهمان داشتن ازراه دوروازبس ذکرخیرمنوازصاب خونه شنیده بودن اصرارزیادی داشتن که بمونن وتامنوندیدن نرن
منم تااومدم داخل بادیدن صحنه شلوغ اشک توچشام جمع شد
دست به یقه باکسی سلام نکردم وتویه اتاق خلوت رفتم
همه اومدن دنبالم که چی شده نکنه اتفاقی افتاده
منم جیغغغغغغغغ
کمکککککککککککککک کنییییییید
نمیدونم چی تولباسمه..................
همه فکرمیکردن مارمولکه مگه کسی کمک میکرد...........
هم زمان باکندن لباسام بالا پایین میشدم................
تمام لباساموگشتن وبالاخره پیدا شد
چی بود؟؟؟؟؟؟؟؟؟ سوسک پوتول !!!!!!!!!
همه زدن زیرخنده وگفتن طاها طاها که گوین ایانه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
هرهرهرهر
میبینی چطور آبروم رفت؟؟؟؟؟؟؟؟؟
خدایانسل سوسکهارومنقرض کن الهی آمین
اعتراف میکنم بچه که بودم میترسیدم رو توالت فرنگی بشینم. فکر میکردم هر لحظه ممکنه دو تا دست منو بکشن اون تو :|
خعلی ترسناک بود ها
اعتراف میکنم
ی داداش دارم از خودم کوچیکتره 5 سالشه هر روز مثل سگ میزنتم دیگه دارم تمرین میکنم بهش بگم خان داداش.
اعتراف میکنم که وقتی دوست دخترم برای اولین بار با زبون خاص خودش(عسیسم.عجقم.خوجملم....
حرف زد فک کردم داره فحش میده خلاصه هر چی از دهنم در اومد بهش گفتم هههههههههههههه
آره بنده همچین آدم باهوشی هستم
سلام به همگی!!!
***اول از همه یکی بگه این داداش مسیحا کجاست چند روز ازش خبری نیست!!بابا به خدا این قلب ناقص من آخر از کار میوفته!!!
***گل قالی عزیزم نمیدونم خواهری هستی یا داداشی؟از دستت کلی خندیدم بعد از ده دقیقه ذوق مرگ شدم خیالت راحت!!من اصلا کلا ذوق مرگم!!:)))))))))
***A1one من همین جام فدات!آخه صحبت کردنت مثل پسرا بود منم طبق معمول اشتباه حدس زدم!!خخخخخ اسمتم که هنوز درگیرشم!اعتراف میکنم تازه فهمیدم چیه!!آی کیو رو حال میکنی طلا؟؟خخخخخخ
***آتییییییش!! خواهری نازم فدا سرت!واقعا اسم آبجیت مرضیه است؟؟؟ای جانم!!بهش سلام برسون؟بووووووستم قشنگ چسبید رو لپم!!♥
***نرمین جون عزیز دلم ممنون از لطفت!تا من برم مامان بشم موهام مثل دندونام میشه!!عاشقتم♥♥
***Memoll kochooloo فدای تو من شم؟نباشم غصتو نبینم خواهری!!!این حرفا چیه؟؟خودم مثل کوه هستم طلای من!!بگو ببینم اصل حالت چطوره؟♥
***azi* عزیز دل من ممنونم ازت!!♥♥♥خیلی خوشحالم کردی!من اصلا ذوق هنری ندارم واسه همین فکر میکردم پستامو کسی دوست نداره!!سر بلند باشی گلم♥
***دوستان جدید:misha telesm ,mary74,9amin,shitoonbala, کوچک ترین عضو 4jok, RAZIEH...2 ,نگیسا & جوجه کوشولوش خوش اومدین!ایشالا همیشه شاد باشین!
***kiana 7773 خانومی خودم جواب سوالاتو تو پست صندلی داغ میدم!♥
اعتراف میکنم
بچه ک بودم (بچه ها ، الان بزرگ شدم ) از مسواک زدن میترسیدم ینی همچین طفلی بودم ، خنگولم خودتی :0
اعتراف میکنم هر وقت میخوام پست بذارم میرم تو دستشویی در مورد پستم فک میکنم
ببخشید دیگه
:ا
عاقا اعتراف میکنم که برا اولین بار که ما کامپیوتر خریده بودیم و داداش بزرگم خودشو صاب کامپیوتر می دونس و ما حق چپ نیگا کردن بهش نداشتیم من یه کار با حال کردم برا اولین بار که همه مهمونی بودنو منو بابام خونه بودیم ومیخاستیم بریم من کامپیوترو روشن کردمو واسه بابام کلاس گذاشتم که بعله ما کار با کامپیوتر بلدیم .بعدش بابام میگه پاشو بریم دیرمون میشه حالا مگه من بلدم خاموش کنم بابامو به زور از اتاق فرستادم بیرون دنبال نخود سیاه بعد سیم کامپیوترو گوووووووووووووومب کشیدم بیرون و با خوشحالی تمام رفتم مهمونی
اعتراف میکنم تا همین دو سه سال پیش فک میکردم میانجیگری یه نوع غذائه مثلا جیگر شکم پر یا یه همچین چیزای:))
هااااا؟؟؟؟؟؟؟چیهههه؟؟؟؟؟خو کسی منو در جریان نذاشته بود=)))))
اعترافات یک دهه شصتی
آقاو خانوم من از همین جا اعتراف میکنم
اون زمانا این فیلمایه بروسلی زیاد رو بورس بود من یکی از فیلماشو دیدمو رفتم تو کوچمون به یکی زور گفتم که تیله هاتو بده نداد منم انگشتمو کردم تو چشمش که چشمش در یاد متاسفانه در نیومد و من پا به فرااااار جاتون خالی داداشش پایین کوچه بودو دیده که برادرشو زدم
دیگه خودتون تصور کنید چی شد...
چی نه دوستان اتفاقا اونم زدمش البته به قوله بعضی از دوستامون تو افق...
اعتراف میکنم تا دوماه پیش فک میکردم روزنامه های کثیر الانتشار اسم یه روزنامه هس!!!!!!!!!!!خو مخ معیوب و اکبندی دارم دیگه
گردآوری : طنز مووی